بیشترین فراوانی متقاضی طلاق در گروه سنی بیست و پنج تا سی و یک سال و کمترین در مقطع سنی پنجاه تا پنجاه و هشت سال بوده است. اگر همسرانی که میل به طلاق در آنها وجود دارد، به دلایلی قادر به طلاق نباشند و به اجبار زندگی زناشویی خود را تحمل کنند، این نارضایتی کم کم روابط آنها را به سردی میکشاند و در پی آن اثرات مخربی بر خانواده خواهد گذاشت، در این میان فرزندان نیز درگیر این مسائل میشوند و پیامدهای ناگوار آن به احساس ناامنی، آشفتگی عاطفی و اضطراب در آنان میانجامد و میتواند بر سلامت جسمانی و روانی آنان در آینده نیز اثرات جبران ناپذیری بگذارد.
بُعد روان شناختی میل به طلاق از اهمیت زیادی برخوردار است، همسران متقاضی طلاق احساس نا امیدی و افسردگی ناشی از نداشتن خودکارآمدی در مدیریت طلاق میکنند. مقصود از میل به طلاق میزان تمایل و علاقهمندی همسران به جدا شدن و گسستن روابط زناشویی با گذراندن مراحل قانونی است.
تصمیم به طلاق، شبیه فشار درونی شدیدی است که دست کم به یکی از همسران وارد میشود و ممکن است متاثر از برآورده نشدن نیازها، اهداف، یا ناتوانی در انتقال احساسات به همسر باشد؛ این مسئله یکی از پدیده های فراگیر جوامع انسانی است. گاهی عوامل پیش بینینشده مانند افشای خیانت زناشویی سبب فروپاشی زندگی زناشویی میشود؛ گاهی نیز مشکلات درون فردی و عوامل فشارزای بیرونی مانند مشکلات شغلی، اجتماعی و خانوادگی ممکن است به گسستگی خانواده بینجامد.