زندگی همانند يک جعبه خالی است که میبايست پر شود تا معنا پيدا کند. تو در «جعبه زندگيات» چه داری؟ اغلب مردم گزينههای محدودی دارند و گاهی اوقات جعبهشان را تنها با يک چيز پر میکنند.
آن چيز چيست؟ برای بعضی از افراد میتواند کار باشد. کار مهمترين جنبه زندگی آنهاست و تمام انرژیشان را روی کار میگذارند. برای برخی ديگر میتواند يک رابطه باشد. تمام توجهشان را روی يک نفر و اينکه رابطهشان چطور پيش میرود، متمرکز میکنند.
آن يک چيز هر چه که باشد، به دریچهای تبديل میشود که دنيا را از طريق آن نگاه میکنند.
به اين میماند که در اين دنيا تنها يک پنجره وجود دارد و آن پنجرهای است که ما از آن به دنيا نگاه میکنيم. اين دریچه شکل و نحوه زندگی را تعيين میکند.
فرض کنيد يک جعبه ی زندگی داريد که با کار پر شده است. در يک روز کار خوب نيست؛ همه چيز بد پيش میرود. طرح ارائه شده برگردانده میشود؛ رئيس عصبانی است، و همکارانت عبوسند.
وقتی به خانه برمیگردی، زندگی چطور به نظر میرسد؟ اگر فقط از دریچۀ کار به دنيا نگاه کنی کاملاً بد به نظر میرسد.
وقتی کار خوب نباشد، زندگی هيچ میشود. خشمگين و ناکام به خانه برمیگردی. به زودی خانه هم ديگر جای راحتی نخواهد بود. تکدریچه یا منظر منحصر و محدود، کلِ تجربه ی زندگيات را تحتالشعاع قرار میدهد.
وقتی جعبهات سرشار از رابطهاي مملو از تعارض است، چه اتفاقی میافتد؟ زندگی چطور به نظر میرسد؟
باز هم تنها يک دريچه ی باز به سوی دنيا داری.
زندگی ناخوشايند به نظر میرسد و همۀ آنچه میبينی خشم است و ناکامی.
پر کردن جعبۀ زندگی تنها با يک چيز، راهبرد مناسبی نيست.
طرح بهتر آن است که اين جعبه را به بخشهای کوچک تقسيم کنیم و هر قسمت را با يک چيز متفاوت پر کنيم.
برای مثال، بايد در جعبۀ زندگيات نُه قسمت ايجاد کنی که کار در يک بخش آن قرار گيرد و رابطه را در قسمت ديگری بگذاری. هفت جای باقی مانده را چه کار بايد کرد؟ يک بخش را بايد با دوستان پر کرد؛ معنويات میتواند در بخش ديگر گنجانده شود؛ شايد حيوان خانگی مثل سگ يا گربه هم در آن جايی داشته باشد.
حالا با نُه قسمت پر شده گزينههای متعددی داريد. برای نگريستن به زندگی نُه دیدگاه يا دريچه داری. هر وقت در يکی از زمينهها موقعیت مساعد نبود نگاهت را تغيير بده و از دريچۀ ديگر به زندگی نگاه کن؛ ممکن است آن دريچه برايت خوشايند و نشاطآور باشد.
وقتی شغل و کار کاملاً ناکامکننده است، به ياد بياور که آن تنها يکی از نُه دریچۀ زندگيات است؛ هشت قلمرو ديگر هنوز خوب و رضايتمندانه است. برروی آنها تمرکز کن و توانت را دوباره به دست آور و تجديد قوا کن.
اگر در رابطهات به مشکل برخوردی، اين بدبياری است، اما زندگی چيزی بيشتر از يک رابطه است.
برای مدتی به دوستانت توجه کن. خودت را به کارهای تفريحی مشغول کن. مقداری کارهای باغبانی انجام بده. از دریچۀ ديگر به زندگی بنگر؛ ممکن است اين دريچه شگفتزدهات کند؛ ممکن است زندگی بهتر از آنی باشد که فکر میکنی.
به بيانی سادهتر، «همۀ تخممرغهايت را در يک سبد نگذار.»
برای بهتر شدن زندگی تنها به يک چيز تکيه نکن.
جعبۀ زندگيات را با گزينههای متعدد پرکن و تعيين کن که در لحظۀ کنونی بر کدام مورد متمرکز شوی.
اگر زندگيات در شرايط مناسبی نيست، روی زمینۀ ديگر تمرکز کن؛ به خاطر تجديد قوا و توانمندسازی مجدد خودت اين کار را انجام بده.
کمی بعد میتوانی با نشاط و نگرشی بهتر به زمینۀ دشوارتر برگردی.
اگر چنين کنی از هماکنون وضعیت تو شروع به بهتر شدن میکند. هر روز، تجربيات متنوعی برای خودت فراهم کن. به صورت هدفمند دست به انتخاب بزن و مطمئن باش زندگی بهبود خواهد يافت.