بخت را سخت نگیریم
سالهاست که آمار ازدواج چندان حال و روز خوشی ندارد، این را نه فقط اعداد و ارقام اعلام شده توسط مسئولان که با نگاه به دور و بر خودمان هم میتوانیم حدس بزنیم که ریشههای متعدد اجتماعی، اقتصادی و روانشناسانه دارد.
اما یکی از مهمترین دلایل این اتفاق که تقریبا همه بر آن اتفاق نظر دارند، مساله سختگیری بخصوص در انتخاب همسر توسط آقایان است، در واقع برخی از آقایان با سختگیری شدید بهدنبال گزینهای تقریبا دست نیافتنی میگردند، گاهی معیارها اشتباه است و بعضی اوقات هم سختگیری بیش از حد از بیخ و بن ریشه در مشکلات شخصی فرد دارد. ازدواج باید باتوجه به معیارهای صحیح انجام شود تا دستمایه خوشبختی خانواده را فراهم آورد.
اگر شما بهعنوان یک مرد مجرد هنوز در انتخاب همسر آینده دچار شک و تردید و وسواس و... هستید، خواندن این گزارش را مهمان ما شوید.
توجه بیش از حد به ظاهر
از بسیاری از پسرهای در سن ازدواج که راجع به ازدواج سوال میکنید از ظاهر موردنظر به عنوان اصلیترین معیار نام میبرند. ترکیب چهره، تناسب اندام، قد، رنگ چشم و سایر موارد نخستین مواردی است که بسیاری از پسرهای جوان به آن فکر میکنند.
گویی 90 درصد از وجود همسر را برای آنها ظاهر تشکیل میدهد و 10 درصد باقی مانده صرف تمام ویژگیهای دیگر میشود. اما آیا این درست است؟
این پرسش را دکتر سعیده مصافی، مشاور خانواده و روانشناس سلامت طرح میکند و میگوید: اهمیت دادن هر مردی به ظاهر همسر تا حد معقول امری طبیعی است، اما در کنار ظاهر اگر فردی قصد ازدواج درست و خوشبختی داشته باشد باید بهدنبال دختری باشد که بتواند نقش یک همراه، همسر و همدم را ایفا کند. زنی که در سختیها و شادیهای زندگی کنار او باشد، به او کمک کند بتواند به رشد و بالندگی بیشتر برسد، از موفقیت او خوشحال شود، غم شوهر مایه ناراحتیاش باشد و هنگام سختیها و مشکلات غمگسارش شود.
ظاهرگرایی به هیچ وجه به تنهایی نمیتواند منتج به خوشبختی شود و هر پسری باید در کنار ظاهر به ویژگیهای اخلاقی و روحیه دختری که قصد دارد بهعنوان همسر خود انتخاب کند توجه کند.
مادیگرایی
مادیات هم مسالهای است که بسیاری از پسرها به آن اهمیتی خاص میدهند. برخی پسرها اصرار دارند همسری شاغل داشته باشند تا بتوانند با احتساب حقوق همسر زندگی خانوادگی را مدیریت کنند.
برخی از پسرها هم تلاش میکنند با دختری ازدواج کنند که از خانوادهای به مراتب مرفهتر و ثروتمندتر از خودشان برخاسته است تا به گمان خود براحتی به وضع مادی بهتر برسند.
به گفته خانم مصافی امروزه به دلایل اجتماعی و اقتصادی بسیاری از پسرها به ازدواج با خانمهای شاغل میل پیدا کردهاند و این مساله میتواند برای رشد خانواده فوایدی داشته باشد، اما ازدواج یک پسر با دختری از خانواده به مراتب مرفهتر امری صددرصد اشتباه است. زن و مرد برای آن که حرفهای مشترک بسیاری داشته باشند در وهله نخست باید در شرایطی مشابه رشد کرده باشند و به طبقه اجتماعی همسطح هم تعلق داشته باشند.
سختگیری بیش از حد
مادری با افتخار از سختگیری بیش از حد پسر خود تعریف میکرد و میگفت وارد هر خانوادهای که برای خواستگاری میشوند پسرش تمام اجزای خانه و خانواده را در نظر میگیرد و از ظاهر دختر و خانواده او هزار و یک ایراد میگیرد. این برای آن مادر خوشحالکننده بود.
چه خوشحالی اشتباهی! مگر سختگیری بیش از حد رفتاری درست است؟ به گفته خانم مصافی سختگیری بیش از حد و کمالگرایی افراطی ناشی از وسواس است و فردی که خود را بیش از اندازه معقول سختگیر میداند باید به مشاور مراجعه کند. معیارها باید منطقی باشد. هیچ انسانی صددرصد کامل و بیعیب و نقص نیست و انسانها باید توقعی منطقی از یکدیگر داشته باشند.
مصافی به تمامی دختران و پسران در آستانه ازدواج توصیه میکند از خود سوال کنند آیا ده سال دیگر با فرد موردنظر همچنان حرفهای مشترک خواهند داشت و از این صحبت کردن لذت خواهند برد؟! عواملی چون مادیات یا امیال و غرایز نمیتوانند عاملی همیشگی برای پیوند یک زن و مرد باشند، اما داشتن حرف و نگاه مشترک و لذت بردن از گفت و شنود در سالهای بعد از ازدواج میتواند نشانگر علاقه بین آن دو و دوام آن زندگی باشد.
مصاحبه دکتر سعیده مصافی با روزنامه جام جم